بیانبه موزه صلح تهران به مناسبت سالروز فاجعه حلبچه
سالها از پی هم میآیند و میروند و سبزههای امید از دل حلبچه شهید، قد میکشند و میایستند و زندگی را فریاد میکنند.
بیست و هفت سال پیش در آخرین روزهای زمستان، در هیاهوی جنگ و در ازدحام انفجارهای سفید و خاکستری، اکسیر مرگ بر تن شهر پاشیده شد. تاولها سربرآوردند، نفسها به شماره افتادند و زمان متوقف شد و چشمهای از حدقه بیرون زده کودکان و زنان بر سبزههای نورس خیره ماند. آنجا ایستگاه مظلومیت، « حلبچه » بود.
آن روز در مقابل چشم دوربینها یکی از مهمترین جنایات ضد بشری رقم خورد ولی پژواک فریادهای چند هزار شهید از حلبچه تا عمق وجدانهای بشریت پیچید تا امروز نام حلبچه تنها در قاموس دردها و رنجها خلاصه نشود.
سالها از پی هم میآیند و میروند و سبزههای امید از دل حلبچه شهید، قد میکشند و میایستند و زندگی را فریاد میکنند.
بیست و هفت سال پیش در آخرین روزهای زمستان، در هیاهوی جنگ و در ازدحام انفجارهای سفید و خاکستری، اکسیر مرگ بر تن شهر پاشیده شد. تاولها سربرآوردند، نفسها به شماره افتادند و زمان متوقف شد و چشمهای از حدقه بیرون زده کودکان و زنان بر سبزههای نورس خیره ماند. آنجا ایستگاه مظلومیت، « حلبچه » بود.
آن روز در مقابل چشم دوربینها یکی از مهمترین جنایات ضد بشری رقم خورد ولی پژواک فریادهای چند هزار شهید از حلبچه تا عمق وجدانهای بشریت پیچید تا امروز نام حلبچه تنها در قاموس دردها و رنجها خلاصه نشود.
در جغرافیای جاودانگی، نام حلبچه شهید بر چکاد امید و بالندگی نوشته شده است.
حلبچه در تاریخ متوقف نشده و میلیونها انسان صلحجو و دردآگاه پیام حلبچه را با گوش جان نیوشیده و آن را فریاد میکنند.
انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی و موزه صلح تهران، ضمن گسترش مبانی صلح و دوستی بر محور اخلاق و با آگاهی بخشی به نسل امروز و فردا، خود را همراه و همدل بازماندگان آن فاجعه بزرگ دانسته و در آستانه بهار نو، سبد سبد عاطفه و عشق را نثار خوبان آن دیار میکنند. تا باد چنین بادا ...
...