پروفسور مهدی بلالی مود
پروفسور مهدی بلالی مود
سمشناس پیشگام ایرانی- مردی که خود را وقف کمک به قربانیان سلاحهای شیمیایی کرده است.
پروسور بلالی در موزه صلح نهران، آبان 1393 |
پروفسور مهدی بلالی مود قهرمان جنگ از نوعی دیگر است. هرچند وی جراحت جنگی ندارد، ولی حرفه تخصصی و زندگی خود را وقف هموطنانی کرده است که درگیر تاثیرات سمی سلاحهای شیمیایی استفاده شده در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران(1367- 1359) هستند.
پروفسور بلالی که برنده جوایز متعدد در زمینه شیمی و فیزیک است، در زمان آغاز جنگ، تنها ایرانی متخصص سمشناسی بود. در حقیقت در آن زمان وی مرکز سمشناسی پزشکی در بیمارستان دولتی شهر محل زندگیاش، مشهد را راهاندازی کرده بود.
اندکی قبل از آغاز جنگ، او و همسرش مریم، که دندانپزشک کودکان است، برای ادامه تحصیل به ادینبورگ در اسکاتلند رفته بودند.
ایشان تا اوایل سال 1361دکتری خود را در رشته سمشناسی (تخصص درمانی) گرفته و مشغول به تدریس در دانشگاه ادینبورگ بود. در همین زمان بود که برای اولین بار خبر استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط رژیم صدام علیه ایرانیان را شنید.
او میگوید: «من و همسرم از اتفاقاتی که در کشورمان رخ میداد آنقدر متأثر شدیم که احساس کردیم وظیفه ماست که برگردیم و کمک کنیم.»
هرچند نیروهای صدام از گاز خردل و اعصاب در اوایل جنگ به طور آزمایشی استفاده کرده بودند،اما از شهریور 1362 بود که بمبهای گاز خردل گوگردی1 به طور مرتب علیه ایران به کار برده شد. تا پایان جنگ در مرداد 1367، حدوداً 1800 تن گاز خردل گوگردی علیه سربازان و غیرنظامیان ایرانی استفاده شد.
در سال 1362هنگامی که پروفسور بلالی تصمیم به اقدام عملی در کمک به مجروحان جنگی گرفت، ایشان و دیگر متخصصان حوزه درمان بلافاصله مشغول درمان و مراقبت از مصدومین شیمیایی ایرانی شدند.
در آن زمان نه تنها ایشان، بلکه هیچ کس دیگر تجربهای در درمان قربانیان سلاحهای شیمیایی نداشت. ولی پزشکان و بیمارستانها در عرض چند ماه خود را با شرایط وفق دادند.
پروفسور بلالی میگوید: «وظیفه اصلی من همکاری با کمیته پزشکی بیمارستان دولتی بود تا دستورالعملی را برای درمان قربانیان سلاحهای شیمیایی تهیه کنیم.»
ایشان و همکارانشان در مشهد، دو بیمارستان دولتی بزرگ یعنی بیمارستانهای امام رضا و قائم را تبدیل به واحدهایی برای درمان مصدومان شیمیایی کردند.
پرفسور بلالی به یاد میآورد:«هنگام وقوع حملات سنگین شیمیایی عراق علیه ایران در مرزهای غربی کشور، وسیلههای ارتباطی بسیار ضعیف بود. من هر شب شیفت بودم و پزشکان حاضر در بیمارستانهای صحرایی مرتب تماس میگرفتند تا در مورد شیوه درمان مصدومان شیمیایی با من مشاوره کنند. در بمباران¬های اولیه تعداد زیادی از مصدومان شیمیایی، مستقیماً به بیمارستان ما در مشهد آورده شدند.»
درمان مصدومان شیمیایی در سطح گسترده شامل کمکهای اولیه در میدان جنگ یا نزدیک میدان جنگ، و انتقال قربانیان به نزدیکترین بیمارستان برای سمزدایی و درمان بود.
ایشان میگوید: «بین سال های 1362 تا 1363 هواپیماهای سی-130 ارتش هر بار با بیش از 200 مصدوم به مشهد میآمدند. این درحالی بود که در بیمارستان ما تنها 30 تخت وجود داشت؛ با این وجود با استفاده از سایر بخشها و قسمتهای غیردرمانی برای کلیه بیماران اورژانسی شیمیایی فضا ایجاد کردیم.»
پروفسور بلالی و همکارانش در واکنش به این وضعیت اضطراری، امکانات بیمارستان را برای درمان قربانیان سلاح¬های شیمیایی مناسبسازی کردند. جراحیهای غیرضروری پذیرش نمیشدند و موارد اورژانسی اغلب به بیمارستانهای دیگر فرستاده میشدند.
ایشان تعریف میکند:« ابتدا مشکلات زیادی وجود داشت. ما واقعاً آمادگی لازم برای این همه قربانی سلاح شیمیایی را نداشتیم. لباسهای محافظ مناسب در اختیارمان نبود و به همین جهت بسیاری از افراد کادر پزشکی خودمان به دلیل تماس با مصدومانی که شستوشوی اولیه و رفع آلودگی آنان بصورت ناقص انجام شده بود در معرض آلودگی ثانوی قرار گرفتند. ولی مشکل اصلی این بود که اطلاعات ما از کمکهای اولیه در صورت وقوع حمله شیمیایی به هیچ عنوان کافی نبود.»
ایشان همچنین اضافه میکند:«چیزی که باعث سختی کار می شد این بود که خردل گوگردی یک ماده شیمیایی پایدار است. از همینرو، هرچند بیماران چندین بار حمام کرده و لباسهایشان را عوض کرده بودند، خردل همچنان باقی بود و آسیب میرساند. به همین جهت ما در هر دو بیمارستان دوشهایی برای کمک به رفع آلودگی بدن بیماران ایجاد کردیم.»
میزان مرگومیر کسانی که در معرض گاز خردل قرار میگیرند میتواند بین یک تا سه درصد باشد2. از اینرو این ماده بهعنوان عامل کشنده شناخته نمیشود، بلکه عاملی ناتوانکننده است. در واقع در آن دوران، بسیاری از قربانیان سلاحهای شیمیایی با مصدومیت شدید، در محل انفجار یا هنگام انتقال به بیمارستان صحرایی و یا شهرها فوت می¬کردند. به هر حال گاز خردل (که هیچ پادزهری و یا درمانی ندارد) به تدریج با ایجاد حملههایی در بدن؛ تنفس، بینایی و پوست را متاثر میکند و به این ترتیب فرد تا پایان عمر در رنج خواهد بود.
سیستم درمانی در ایران در طی جنگ، بعد از طی دوره آزمون و خطا موفق به مدیریت درمان مصدومان شیمیایی شد. تا سال 1364 پزشکان متخصص ایرانی با کمک نیروهای پزشکی نظامی، سیستمی کارآمد برای مواجهه با تعداد زیاد قربانیان ایجاد کرده بودند.
بین سالهای 1362 تا 1364، پروفسور بلالی با سفر به شهرهای بزرگ از جمله تهران، شیراز و اصفهان، دانش خود از سمها و درمان آنها رابه همکارانش آموزش داد تا آنان را برای کمکهای اولیه ضروری و درمان بیماران درآینده آماده سازد.
ایشان می¬گوید: « در سال 1362 حتی بخشهای مراقبتهای ویژه (آیسییو) ما برای مصدومان شیمیایی طراحی نشده بود. ولی تا سال 1364 این وضع تغییر کرد و ما حتی آی سی یوهای مخصوص مسمومان درمراکز درمانی داشتیم.»
ایشان ادامه میدهد: «ما به سراسر کشور سفر کردیم تا چگونگی درمان مصدومان شیمیایی را به پزشکان آموزش دهیم. حتی کارورزها(اینترنها)ی رشته پزشکی- که دانشجویان سال آخر رشته پزشکی بودند- نیز آموزش دیدند که چگونه با مصدومان حملات شیمیایی روبرو شوند. بسیاری از آنها بعدها برای کمک، به جبهه رفتند.»
پرفسور بلالی هم چنین میگوید: «در آن روزهای سخت، پزشکان ایرانی همکاری جمعی شایان ستایشی داشتند. بسیاری داوطلب شدند تا به جبهه رفته، در بیمارستان¬های صحرایی کار کنند. ما در کنار پزشکان تحصیلکرده در امریکا، پزشکان دیگری هم داشتیم که در دیگر نقاط دنیا، تحصیل کرده بودند و همگی تخصصشان را به سمشناسی تغییر دادند تا در حد امکان هرکمکی برای همنوعشان انجام دهند.»
در طول جنگ و تا به امروز پرفسور بلالی، عضو تیمی از پزشکان ایرانی است که به درمان عوارض بلندمدت سلاحهای شیمیایی در مصدومان این سلاحها میپردازند.
ایشان معتقد است: «پیچیدگیها بسیارند. به دلیل نبود درمان قطعی، مصدومان گاز شیمیایی خردل، تمام عمر خود در درد و رنجند. مساله اصلی این مصدومان پوست، بینایی و سیستم تنفسی است. خردل، یک عنصر آلکیلهکننده است که بر روی دی.ان.ای، وبه میزان کمتر بر آر.ان.ای و سایر پروتئینهای بدن اثر میگذارد و در نتیجه منجر به اختلالات عمده هم در سیستم تنفسی و هم در سیستم ایمنی بدن میشود.»
پروفسور بلالی اضافه میکند: « فقط یک عضو درگیر این مصدومیت نیست؛ بسیاری از اعضای بدن متأثر میشوند. ولی مشخصاً سیستم ایمنی هم تحت تاثیر قرار میگیرد. این یعنی قربانیان به شدت در برابر عفونتهای مزمن در دستگاه تنفسی همچون برونشیت حاد و نیز احتمال بروز برخی سرطانها آسیبپذیرند.»
بنابر گفتههای پروفسور بلالی، از آنجایی که پادزهری برای گاز خردل وجود ندارد، تنها واکنش پزشکی، درمان علائم مصدومان است. قربانیان سلاحهای شیمیایی برای تمام عمرشان باید با بیماری و بستری شدن دست و پنجه نرم کنند. بسیاری از قربانیان از بیماریهای تنفسی رنج میبرند که از کیفیت زندگیشان میکاهد. عده دیگری از قربانیان هم به اختلالات تنفسی یا تنگی نفس مبتلا میشوند. در نهایت فعالیت فیزیکی کم مصدومان منجر به مشکلات دیگری میشود از جمله: دیابت، قندخون بالا، فشار خون بالا، کلسترول بالا و اضافه وزن. در موارد حاد مصدومان در معرض خطر ابتلا به سرطان خون و سرطان غدد لنفاوی قرار میگیرند. مشکلات دستگاه گوارش نیز در میان قربانیان شایع است که بیشتر در نتیجه مصرف داروهای حیاتی گوناگون است.
در سالهای پس از جنگ چند کلینیک بهصورت ویژه برای درمان مصدومان سلاحهای شیمیایی تاسیس شد.
پروفسور بلالی به یاد میآورد:« چند سال پس از جنگ، من اولین کسی بودم که کلینیک ویژهای را برای مصدومان سلاحهای شیمیایی در مشهد راهاندازی کردم. برخی از همکاران و همینطور پزشکان ارتش از کلینیک بازدید و مدل آن را در دیگر شهرهای ایران اجرا کردند.»
ایشان ادامه میدهد: «متاسفانه به دلیل قطع بودجه دولتی و تاثیرات تحریمهای دوجانبه و چند جانبه علیه ایران بسیاری از این کلینیکها به اجبار تعطیل شدند. کلینیک مشهد نیز بسته شد و تهران نیز تنها یک کلینیک ویژه برای مصدومان شیمیایی دارد. امروزه، قربانیان سلاحهای شیمیایی در این کلینیکها درمان نمیشوند، بلکه به پزشکان متخصص ارجاع داده میشوند. بسیاری از این مصدومان بر این باورند که امروزه در حق آنها کوتاهی میشود، چراکه دیگر به امکانات و مزایایی که در گذشته دریافت میکردند دسترسی ندارند.»
پروفسور بلالی همچنین میگوید: «تحریمها واقعاً تأثیرات منفی زیادی داشتهاند، به ویژه در زمینه خرید داروها. قبل از تحریم¬ها، مصدومان از عهده خرید داروها برمیآمدند، ولی اکنون قیمت آنها تقریباً چهار برابر شده است. همچنین دسترسی به داروهای باکیفیت خارجی نیز سخت شده است و بسیاری از قربانیان باید قیمت بالایی را برای آنها در بازار سیاه بپردازند.»
با وجود همه سختیهای پیش روی قربانیان و پزشکان، پروفسور بلالی همچنان زندگی خود را وقف حمایت از مصدومان، ادامه تحقیقات علمی و افزایش آگاهی عمومی نسبت به ماهیت دهشتناک سلاحهای شیمیایی کرده است.
پروفسور بلالی از زمان تاسیس سازمان منع سلاحهای شیمیایی در سال 1997، با این سازمان مرتبط بوده است3. سازمانی که در سال 2013 جایزه نوبل صلح را به خاطر تلاش در زمینه دستیابی به دنیای عاری از سلاحهای شیمیایی از آن خود کرده است.
ایشان به یاد میآورد: «در سال 2004 من به عنوان یکی از اعضای هیئت مشورتی علمی سازمان انتخاب شدم و بین سال¬های 2005 تا 2012 به عنوان نائبرئیس این هیئت خدمت کردم. از سال 2012 تا امروز من یکی از اعضای برنامه کارگروه موقت سازمان برای آموزش و اطلاعرسانی بودهام. همچنین با پروژههای تحقیقاتی در زمینه مشکلات سیستم ایمنی بیماران مسموم با گاز خردل همکاری میکنم.»
پروفسور بلالی در سفرهایش به نقاط مختلف دنیا، تخصص و تجربه خود را در اختیار دیگران گذاشته است. ایشان همچنین علیه کاربرد سلاحهای شیمیایی فعالیت میکند، در کنفرانسهای بینالمللی متعددی شرکت کرده و تحقیقات علمی زیادی را در زمینه سمشناسی انجام داده است. به علاوه در کنار تدریس در دانشگاه نیوکاسل انگلستان، به عنوان استاد مدعو، مقالهها و کتابهای متعددی در زمینه مطالعاتی خود به چاپ رسانده است و در حال حاضر بر موضوع سمشناسی بالینی ترکیبات خردل و پروژهای برای آموزش جوانان متمرکز است که هدف آن آگاه سازی دانشجویان جوان رشته شیمی در زمینه سمشناسی و سلاحهای شیمیایی است.
در سال 2005، پروفسور بلالی با مشارکت تعدادی از همکاران ایرانیاش مرکز تحقیقات سمشناسی پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بنیان نهاد. این مرکز در سال 2007 به تایید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رسید. تحقیقات آنها شامل سمشناسی بالینی و سلامت شغلی و محیطی است.
پرفسور بلالی یک محقق و پزشک برجسته است ولی همچنان فروتنی و اشتیاق عمیق وی برای کمک به سایرین از بارزترین ویژگیهای وی به شمار میرود.
ایشان به یاد میآورد:« هنگام بمباران شیمیایی روزهای متوالی بدون استراحت کار میکردم. خانواده ام سرزنشم میکردند و از من میخواستند بیشتر مراقب سلامت خودم باشم. ولی من آنچه انجام میدادم را «کار» تلقی نمیکردم. بر این باور بودم که از مرگ افراد جلوگیری میکنم و اعتقاد داشتم که تاثیرگذارم.»
ایشان، اکنون و بعد از 42 سال فعالیت میگوید که متخصصین جوان رشته پزشکی در بیمارستان دولتی مشهد، هنوز هم الهامبخش وی هستند و به او قدرت و اراده لازم را برای ادامه راه میدهند.
پرفسور بلالی میگوید: «امروزه تنها بازماندگان سلاحهای شیمیایی را معاینه میکنم. عاشق کمک به این افراد در زمینه پزشکی و روانشناسی و حتی مشکلات خانوادگی هستم. از اینکه آنان هنوز هم به من اعتماد دارند بسیار خرسندم. »
وقتی از ایشان پرسیدیم چه پیامی دارد تا با دنیا در میان بگذارد، پاسخ داد که افراد بیشتری باید از دهشتهای سلاحهای شیمیایی آگاه شوند و از سازمان منع سلاحهای شیمیایی و فعالیتهای آن برای جلوگیری از جنگهای شیمیایی در آینده حمایت کنند.
ایشان در پایان میگوید: «ما باید بر مساله پیشگیری کار کرده، از قربانیان سلاحهای شیمیایی حمایت کنیم. ما در کنار هم و با همکاری هم میتوانیم جهانی عاری از سلاحهای شیمیایی بسازیم.»
ترجمه: خانم یلدا خسروی
---------------------------------------------------------------
1. UNMOVIC Working Document (6 March 2003) Unresolved Disarmament Issues: Iraq’s Proscribed Weapons Programs (pp145-146)
2. Inai, Dr. Kouki: (2012)Atlas of Mustard Gas Injuries: Building bridges between Iran and Japan through the relief of victims exposed to mustard gas.
3. مقر سازمان منع سلاحهای شیمیایی (OPCW) در لاهه بوده و این سازمان رکن اجرایی کنوانسیون سلاح¬های شیمیایی است. این سازمان در سال 1997 تاسیس شده است و در حال حاضر 190 کشور عضو آن هستند.